جونمو ازم بگیرو راحتم کن
من دیگه طاقت بی مهری ندارم
چرا چشماتو می بندی نازنینم
نگا کن چقد سیاهه روزگارم
همه ی حرفای تو توی چشاته
معنی نگاهتو خودم می دونم
بیشتر از این طاقت موندن ندارم
به مقدسات عالم نمی تونم
راحتم کن و بگو دوسم نداری
بگو تو دلت دیگه جایی برام نیست
دیگه هیچ تحملی برام نمونده
به خدا اشکی دیگه توی چشام نیست
بگو راحتم کن از دست تو مردم
من فریب چشمای نازتو خوردم
بار اولم که نیست دنیا همینه
اینبارم مثل همیشه بد اوردم
بگو راحتم کن از این درد کهنه
زودتر از اینا باید بهم می گفتی
با یه مشت دروغ منو بازی می دادی
یه روزی می یاد به حال من بیفتی
up for your excellent information you have here on this post.
I am returning to your blog for more soon.